- به طور کلی ((بِ طُ رِ کُ لّ))
- از هر لحاظ، من حیث المجموع
معنی به طور کلی - جستجوی لغت در جدول جو
- به طور کلی
- Generally
- به طور کلی
- обычно
- به طور کلی
- allgemein
- به طور کلی
- загалом
- به طور کلی
- ogólnie
- به طور کلی
- geralmente
- به طور کلی
- generalmente
- به طور کلی
- generalmente
- به طور کلی
- généralement
- به طور کلی
- algemeen
- به طور کلی
- โดยทั่วไป
- به طور کلی
- secara umum
- به طور کلی
- بطريقةٍ عامّةٍ
- به طور کلی
- सामान्यतः
- به طور کلی
- באופן כללי
- به طور کلی
- genel olarak
- به طور کلی
- kwa jumla
- به طور کلی
- সাধারণভাবে
- به طور کلی
- عام طور پر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Causally
Flabbily
Morphologically
Quantitatively, Scantily, Scantly
причинно
морфологически
количественно , скудно
ursächlich
morphologisch
schlaff
quantitativ, spärlich