جدول جو
جدول جو

معنی به طور کلی - جستجوی لغت در جدول جو

به طور کلی((بِ طُ رِ کُ لّ))
از هر لحاظ، من حیث المجموع
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
فرهنگ فارسی معین
به طور کلی
على العموم
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به عربی
به طور کلی
Generally
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور کلی
généralement
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور کلی
kwa jumla
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور کلی
عام طور پر
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به اردو
به طور کلی
সাধারণভাবে
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور کلی
일반적으로
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به کره ای
به طور کلی
genel olarak
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور کلی
一般的に
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور کلی
באופן כללי
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به عبری
به طور کلی
सामान्यतः
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به هندی
به طور کلی
secara umum
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور کلی
โดยทั่วไป
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به تایلندی
به طور کلی
algemeen
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور کلی
generalmente
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور کلی
generalmente
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور کلی
geralmente
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور کلی
一般地
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به چینی
به طور کلی
ogólnie
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور کلی
загалом
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور کلی
allgemein
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور کلی
обычно
تصویری از به طور کلی
تصویر به طور کلی
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به طور شکلی
تصویر به طور شکلی
Morphologically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور علی
تصویر به طور علی
Causally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور شلی
تصویر به طور شلی
Flabbily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور کمی
تصویر به طور کمی
Quantitatively, Scantily, Scantly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور شلی
تصویر به طور شلی
вялый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور شکلی
تصویر به طور شکلی
морфологически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور علی
تصویر به طور علی
причинно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور کمی
تصویر به طور کمی
количественно , скудно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور علی
تصویر به طور علی
ursächlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور شکلی
تصویر به طور شکلی
morphologisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور شلی
تصویر به طور شلی
schlaff
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور کمی
تصویر به طور کمی
quantitativ, spärlich
دیکشنری فارسی به آلمانی